اما موضوعی که معمولا در رابطه با این سبک رمانهای تاریخی مطرح میشود، مستند بودن یا نبودن واقعه است و اینکه آیا نویسنده داستانش را در بستر یک مستند تاریخی گنجانده یا براساس اسناد و مستندات تاریخی جهان مشابهی با همان میزانسن خلق کرده و در بستر آن به داستان نویسی پرداخته است. درپاسخ به این مسأله من فکر میکنم، واقعه(event) است که تاریخ و گذشته را به وجود میآورد. یعنی در صحبت از یک داستان تاریخی، هرگز نمیتوانید آن را منتزع از حقیقت تاریخیاش بدانید، در حالی که جهانش کاملا ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است. از منظر فرمی نیز، اساسا در شاهراه خلق داستان تاریخی، همواره دو مسیر پیشروی نویسندگان است. یک اینکه مستقیما به سراغ سوژه (شخصیت) مورد نظر یا موقعیت تاریخی مدنظر بروندکه دراین صورت معمولا شاهدکاری ضعیف ودستچندم خواهیم بود،زیرا که دست داستاننویس در پرداختن به شخصیت یا موقیعت تاریخی با توجه به اسناد بسته است. دوم یا به تعبیری مسیر درستتر، انتخاب داستانی برساخته و در حوالی شخصیت یا موقعیت تاریخی است، که به این ترتیب دست نویسنده در پرداختن به شخصیتی غیر واقعی و حتی مکانی نهچندان واقعی در دراماتیککردن داستان باز خواهد بود. در تحلیل این موضوع باید توجه داشته باشیم که داستان اقتضائات خاص خودش را دارد و متمایز از واقعیت است.
در «آواز پر طرقه» نیز، جهان خلق شده توسط نویسنده، انعکاسی از حقیقتی تاریخیست با شمایلی کاملا مشابه و برساخته. گفتنی است پرداختن به اقلیم خاص خراسان شمالی، استفاده هنرمندانه از شعرها و آواهای زبان کردی و همچنین شرح خردهروایتهایی از دل ادبیات کهن ایرانزمین، با بکارگیری ظرفیت بینامتنیت، از دیگر ویژگیهای برجسته این اثر است.
البته لازم به ذکر است که مخاطب این رمان، همچنان که با پیرنگ صحیح داستانی در فراز و فرود قصه پیش میرود، از ترکیب فرم رمان و رومنس شگفتزده خواهد شد. چرا که نویسنده متناسب با اتمسفر داستان نهتنها پیرنگ موقعیت و شخصیت اصلی داستان(گلبوته) را پیش برده است بلکه با توجه به ظرفیت تاریخی قصه، رنگ حماسه را بر سرتاسر صحنه اجرای شخصیتها کشیده تا طرحی نو و بدیع خلق کرده باشد.
پیرنگ این رمان شامل چندین محور است و با نظمی هنرمندانه همگی این محورها در خدمت محور اصلی هستند. محور اصلی داستان گلبوته است. گلبوته (دختر رئیس طایفه) در نسبت با اتفاقاتی که در رمان میافتد، سفر قهرمان را طی کرده و روند تغییر شخصیت را میسازد. محور شخصیتهای دیگر چه در طول رمان و چه در انتها همراستا و پیشبرنده پیرنگ رمان هستند و در انتها منجربه تغییر دراماتیک در شخصیت اصلی یعنی گلبوته میشوند.
در واقع این داستان در ۲۱۶صفحه و در۲۸بخش با برش زمانی ۱۴روز، مخاطب را به سفری تاریخی دعوت میکند، سفری با چاشنی عاشقانههای «گلبوته و سردار»، شخصیتهای سهبعدی مثل «عمه بریوان و اوختای»، تصویرپردازیهای حرفهای و هنرمندانه و جملاتی کوتاه و سر ضرب که مانع از خستگی چشم و ذهن خواننده میشود.